مهدى یاوران/ نصرت الله آیتى
مقدمه
هر جنبش و انقلابى، به یاران و همراهانى نیاز دارد؛ یارانى که ستونهاى انقلاباند و سنگینى آن را بر دوش مىکشند. سستى و استوارى هر یک از این دو، با سستى و استوارى دیگرى ارتباطى تنگاتنگ دارد؛ یعنى، هر اندازه حجم بناى انقلاب کمتر باشد، پایههاى آن از استحکام کمترى برخوردار خواهد بود و به هر میزان که آن بنا، بلندتر و گستردهتر باشد، به ستونهاى محکمترى نیاز خواهد داشت. ما با نگاه به حجم و گستردگى این بنا، مىتوانیم دریابیم بر چه ستونهایى افراشته شده است؛ همچنانکه با تأمّل در اهداف و غایات آن نیز مىتوانیم، میزان و حجم ابزار و وسایل مورد نیاز و نیز پدیدآورندگان آنرا گمانه زنیم.
در این نوشتار، بهدنبال تبیین ویژگىهاى یاوران امام مهدى علیه السلام و همراهان او هستیم؛ کسانى که در حرکت جهانى او، به مثابه بازوان نیرومند آن حضرت، در خدمت او و اهداف او هستند.
این نوشتار دو نتیجه اساسى در پى خواهد داشت:
اوّل اینکه دانستن این ویژگىها، مىتواند مقیاسى براى محک زدن خود و اهداف خود و معیارى براى فهم میزان قابلیت ما، در همراهى با حضرت و جهاد در رکاب او باشد. ما همیشه، منتظر رؤیت خورشید بودهایم و شاید فردا، روز موعود باشد! آیا ما خود را براى آن روز مهیا کردهایم؟ با فهم این ویژگىها، مىتوانیم دریابیم که پاى رفتن این راه را داریم یا نه و در آن روز موعود در کنار حضرتیم یا در مقابل او.
ثمره دوم، زمینه سازى براى ظهور است. توضیح اینکه فرا رسیدن روز سراسر مبارک ظهور، بسته به دو عامل اساسى است که منطقاً، با فقدان هر کدام از آنها، قیام حضرت، بىنتیجه خواهد بود:
1. وجود زمینه مردمى؛ اگر در مردم، احساس نیاز به امام شکل نگیرد، وقتى او بیاید، قدرش را نخواهند دانست و به راحتى او را تنها خواهند گذاشت؛ بلکه شاید علیه او شمشیر نیز بکشند، همانگونه که اغلب مردم با پیشوایان معصوم پیشینعلیهم السلام چنین کردند.
2. فراهم آمدن یاران، همراهان و همرزمانى کارآمد و توانمند که با فقدانشان، کار حکومت، هدایت و رشد به سامان نخواهد رسید. دانستن ویژگىهاى یاران حضرت و تلاش در راه کسب آنها، در واقع تلاش براى زمینه سازى ظهور و فرا رسیدن آن روز مبارک است. در روایات، گرچه از این صفات، به عنوان ویژگىهاى یاران حضرت یاد شده است؛ امّا بدون تردید یکى از پیامهاى این روایات، بر شمردن شرایط آرمانى یک منتظر است. اهدافى که یک منتظر واقعى باید براى خود ترسیم کند و تمام توان خود را در راه رسیدن به آنها بهکار بندد و اوجهایى که یک شیعه در تمام قرنها و عصرها باید بدانها چشم دوخته، خود را در مسیر دست یافتن بدانها قرار دهد.
ادامه دارد . . .
ویژگىهاى یاران امام زمانعلیه السلام
براى فهم ویژگىهاى یاران امام مهدىعلیه السلام، از دو مسیر مىتوان حرکت کرد: مسیر نخست، تأمّل در روایاتى است که آن خصوصیّات را بیان مىکند. مسیر دوم، تحلیل میزان عظمت و وسعت انقلاب و گستره حرکت حضرت و نیز توجّه و تأمّل در اهداف و آرمانهاى آن حرکت است.
در این گفتار، مسیر دوم را خواهیم پیمود؛ گر چه از روایات مربوط به این موضوع نیز بهره خواهیم برد.
ابعاد حرکت امام عصر )عج(
انقلاب امام مهدى علیه السلام، بزرگترین جنبش تاریخ بشریت است و از ویژگىهاى منحصر به فردى برخوردار است؛ از جمله:
عمق؛ این حرکت، از عمیقترین جنبشهاى بشریت است. منظور ما از "عمق"، بلنداى اهداف و عظمت آرمانها است که در عمل نیز به وقوع خواهد پیوست. این جنبش، به شعارهاى پرزرق و برق و اهداف کم مایه نمىپردازد؛ بلکه انسانها را به سوى معنویّت و رشد، هدایت مىکند و تمام استعدادهاى آنان را به سمت تعالى و شکوفایى جهت مىدهد. امام باقر علیه السلام مىفرماید:
"إذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و أکمل به أخلاقهم؛(1) چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان گذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته و اخلاقشان را به کمال برساند".
و در جایى دیگر مىفرماید:
"تؤتَوْن الحکمة فی زمانه؛(2) در دولت مهدىعلیه السلام به شما حکمت بیاموزند".
گستردگى؛ این جنبش از نظر جغرافیایى و کمّى، گستردهترین جنبشها است. موجاین حرکت، از بزرگترین قارهها گرفته تا کوچکترین روستاها و کپرها را در مىنوردد و آنها را به تلاطم درمىآورد. امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه "و عداللّه الذین، آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فى الأرض..."(3) فرمودند:
"لم یجىء تأویل هذه الآیة و لو قام قائمنا بعدُ سیَرى مَنْ یُدرکه ما یکون من تأویل هذه الایة و لیَبْلُغَنّ دین محمدصلى الله علیه وآله ما بلغ اللیل...؛(4) تأویل این آیه، هنوز نیامده است. هنگامى که قائم ما قیام کرد، کسى که او را ببیند، تأویل این آیه را خواهد دید که دین محمدصلى الله علیه وآله به هر جا که شب وارد شود، خواهد رسید".
امداد الهى؛ امداد الهى، پشتوانه این حرکت است و اراده خداوند بر این تعلّق گرفته که این حرکت به ثمر نشسته و حکومت صالحان سرانجام، سراسر گیتى را فرا گیرد: "و نرید أن نمنّ على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثین"؛(5) "ما خواستیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم".
امام علىعلیه السلام درتفسیر این آیه فرمودند:
" هم آل محمّد یبعث اللّه مهدیَّهم بعد جُهدهم فیُعزّهم و یُذلّ عدوَّهم(6)؛ آنان اهل بیت پیامبرند که خداوند، پس از سختىهایى که بر آنان مىرسد، مهدى شان را بر مىانگیزد و آنان را عزت بخشیده و دشمنانشان را خوار مىگرداند".
رهبرى منحصر به فرد؛ رهبرى ویژه این انقلاب، از دیگر اَبعاد عظمت آن است. براى مرتبه بلند او، همین بس که امام صادق علیه السلام در وصف او فرمودند:"و لو أدرکتُه لخدمتُه أیّام حیاتی؛(7) اگر او را درک مىکردم، تمام عمر به خدمت او مىپرداختم".
اصالت؛ جنبش حضرت، از نظر تاریخى، از ریشه دارترین حرکتها است. اعتقاد به مصلح، درتمام ادیان و بسیارى از نحلهها و مکاتب بشرى، وجود دارد؛ از آیین زرتشت گرفته تا یهودیّت و مسیحیّت و ... .(8)
این توضیحى کوتاه درباره برخى از اَبعاد حرکت بزرگ امام عصرعلیه السلام بود. حال به تبیین لوازم آن مىپردازیم.
نخستین بُعد از ابعاد عظمت حرکت حضرت، عمق آن بود. از عمق این حرکت و اهداف بلند آن، مىتوان به عمق باورها و ژرفاى نگاهها رسید؛ چرا که آن ثمره ارزشمند، جز بر این ریشهها و شاخهها نمىروید. مگر مىتوان بدون برخوردارى از اعتقادات و نگاههاى عمیق، اهدافى با این حد و اندازه داشت و نگاهها را به افقهایى این چنین بلند دوخت؟!
یکم. بینش عمیق
یاران مهدىعلیه السلام، از بینشهایى عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستى برخوردارند.
1. بینش عمیق نسبت به حق تعالى
"رجالٌ عرفوااللّه حقَّ معرفته و هم أنصارالمهدی فى آخرالزمان(9)؛ مردانى که خدا را آن چنان که شایسته است، شناختهاند، و آنان، یاران مهدى علیه السلام در آخر الزماناند".
"رجالٌ کأنّ قلوبهم زُبُر الحدید لا یشوُبها شکّ فی ذات اللّه اشدّ من الحجر؛(10) آنان مردانىاند که دلهایشان گویا پارههاى آهن است )سختتر از سنگ(. بدون هیچ تردیدى نسبت به ذات مقدّس خداوند".
این باور، آن قدر با صلابت و استوار است که مرارتها و مصیبتها، در آن خللى ایجاد نمىکند و بلاها و امتحانات، آرامشش را به تلاطم نمىافکند و شبهات و سؤالات، در آن رخنهاى ایجاد نمىکند.
آنان، از سرچشمه توحید ناب، سیراباند و به حضرت حق - آن چنان که شایسته است - اعتقاد دارند: "فهم الذین وحّدوا الله حقَّ توحیده؛(11) آنان به وحدانیّت خداوند، آنچنان که حق وحدانیت او است، اعتقاد دارند". حرم دلهایشان را بتهاى نفس، ثروت و مقام نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند حضور ندارد.
نتیجه این بینش عمیق، ایمان و تقوا است. این دو را هم در چهره عبادتها و راز و نیازهایشان مىتوان دید "ذکر" و هم در آینه تلاش و کوششى که در طریق عبادت و بندگى حضرت حق دارند "تلاش".
الف( ذکر:
"لهم فی اللیل أصوات کأصوات الثّواکل حَزناً من خشیةالله؛(12) در دل شب، از خشیت خداوند، نالههایى دارند مانند ناله مادران پسرمرده".
"قُوّام باللیل صُوّام بالنّهار؛(13) شبها را با عبادت به صبح مىرسانند و روزها را با روزه به پایان مىبرند".
"رجالٌ لا ینامون اللیل لهم دوىّ فى صلواتهم کدوىّ النّحل یبیتون قیاماً على اطرافهم و یسبّحون على خیولهم"(14)؛ مردان شب زندهدارى که زمزمه نمازشان، مانند نغمه زنبوران کندو، به گوش مىرسد. شبها را با زندهدارى سپرى مىکنند و بر فراز اسبها، خدا را تسبیح مىگویند".
ب( تلاش:
یاران مهدىعلیه السلام، نه تنها اهل "اطاعت و بندگى"اند؛ بلکه دراین مسیر، اهل "جدیّت و تلاش" نیز هستند و تمام توان خود را در این راه به کار مىگیرند: "مُجدّون فى طاعة الله؛(15) آنان در طریق عبودیّت، اهل جدیّت و تلاش اند".
2. بینش عمیق نسبت به امامعلیه السلام
یاران مهدى)ع(، امام خود را مىشناسند و به او اعتقاد دارند: "القائلین بإمامته"(16) اعتقادى که در ژرفاى وجودشان ریشه دوانده و سراسر جان شان را فرا گرفته است. این معرفت، شناخت شناسنامهاى و دانستن نام و نشان او، و دانستن اسم پدر و مادر و محلِّ تولّد او نیست؛ بلکه معرفت به "حقّ ولایت" است؛ یعنى، فهم این حقیقت که او از من، به من نزدیکتر و سزاوارتر است و از مادر به من مهربانتر؛ چرا که عشق مادر، و حتى عشق من به خودم، غریزى است؛ اما عشق او، الهى و آسمانى است. او به سه دلیل، مرا براى خودم مىخواهد:
1. به جهت آگاهىاش به تمام هستى و استعدادها و توانمندىهاى من؛
2. آزادى او از بند هوا و هوسها و زندان خودخواهىها و خودبینىها و... ؛
3. و قرب و اتصالى که به منبع لایزال رحمت و لطف هستى دارد.
او مىخواهد سرشارم کند، تا آلودگىهاى نشسته بر بال روحم را بزداید و لطافت و سفیدى پرهاى آن را، دوباره به آن بازگرداند و بر دستهاى مهربانش نشانده، به اوج آسمانها و کنگره عرش الهى پرواز دهد.
نتیجه این بینش عمیق، محبت و اطاعت است:
الف( محبت:
دلهاى یاران مهدىعلیه السلام، سرشار از محبت او است. بر آنلوحها، جز الف قامت او نوشتهاى نیست. این شیدایى تا بدان حدّ است که حتّى زین اسب او را، مایه برکت مىدانند و به آن تبرّک مىجویند:"یتمسّحون بسَرج الامام یطلبون بذلک البرکة؛(17) به عنوان تبرک، بر زین اسب امام دست مىکشند".
به جهت همین عشق آتشین، آنان در آوردگاه رزم، او را مانند نگینى در برمىگیرند و جان خود را سپر بلایش مىکنند: "یحفّون به و یقُونه بأنفسهم فی الحرب؛(18) در میدان رزم، گردش مىچرخند و با جان خود، از او محافظت مىکنند".
چه بسیار است فاصله میان ما و یاران او؛ چرا که ما از جان و حتى وقت خود، براى او سهمى قرار ندادهایم، و چه اهداف و آرمانهایى از او که به جهت سستى ما بر زمین مانده و چه دعوتهایى از او که بى پاسخ مانده است!؟
ب( اطاعت:
دومین ثمره درخت بینش، "اطاعت" و مقدَّم داشتن اراده او بر اراده خوداست. یاران امام عصر )عج(، این چنیناند و در برابر او تسلیم و خاضعاند: "هم أطوع من الأَمة لسیّدها؛(19) اطاعت آنان از امام، از فرمانبردارى کنیز در برابر مولایش بیشتر است".
آنان در برابر قرائت امام، از خود قرائتى ندارند و اراده نفس اماره خود و اکثریّت را، بر اراده و میل او مقدَّم نمىپندارند. یاران او، نیک مىدانند که حق، با امام است و او با حق؛ چه دیگران بپذیرند و چه انکار کنند. آنان به بهانه نواندیشى و روشنبینى، از امام خود سبقت نمىگیرند و گرچه پشت سر او در حرکتاند، ولى پاى از دامها برمىگیرند تا از او فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیعاند، بلکه بر خلاف بسیارى - که به بهانه فقدان زمینه، امکانات، سختى راه و... - از خدمت به او و اهدافش شانه خالى مىکنند؛ در اطاعت او، اهل جدیّت و تلاشاند و براى بر زمین نماندن آرمانهاى او، خود را به آب و آتش مىزنند و از هیچ کوششى فروگذارى نمىکنند: "...مجدّون فی طاعته"(20) و دراین رسالت بزرگ همراه و هم پاى امام هستند: "بهم ینصُراللّه إمامَ الحق".(21)
3. بینش عمیق نسبت به انسان و هستى
اگر یاران او به کمها قانع نیستند و در حرکت فراگیرشان، اهداف کم مایه را دنبال نمىکنند؛ جهت ژرفاى نگاهى است که نسبت به خود و جهان پیرامون خود دارند. نگاههاى آنان، از آرمانهاى کمارزش، برگرفته و به اوجهاى متعالى دوخته مىشود. یاران او، با تأمّل در خویشتن و استعدادهاى شگفتانگیزشان، عظمت قدر خود را در مىیابند و از اینکه دنیا و معبودهاى دنیوى، آنان را پر نمىکنند، مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را مىفهمند. آنان با این نگاه، به معبودى پیوند مىخورند که از تمام کاستىها و زشتىها مبرّا است و مىتواند آنان را سرشار و ظرفیّتهایشان را تکمیل کند. پیوند با این معبود نامحدود و مهربان، نگاهها را زیبا و متعالى مىکند.
گذر از امتحانات
عمق و ژرفاى این نگاه، آنان را از سیل امتحانات، سر افرازانه بیرون مىبرد: "إنَّ أصحاب طالوت ابتلوُا بالنّهر الذى قال الله تعالى: "مبتلیکم بنَهر" و ان اصحاب القائم علیه السلام یُبتَلون بمثل ذلک؛ سپاهیان طالوت، با نهر آبى آزمایش شدند، همان که خداوند دربارهاش مىفرماید:]خداوند[، شما را با نهر آبى مىآزماید"، و یاران امام مهدىعلیه السلام نیز مثل آنان آزمایش مىشوند".
آرزوى شهادت
و آنان را مشتاق شهادت و لقاى الهى مىکند: "و یتمنَّون أنْ یُقتلوا فی سبیل الله؛(22) آرزو مىکنند که در راه خدا به شهادت برسند".
دوم. گستردگى
دومین بعد از ابعاد عظمت حرکت امام مهدى، جهانى بودن و گستردگى آن است که بر این اساس به تبیین ویژگىهاى یاران حضرت مىپردازیم:
1. طرح و برنامه جهانى
اگر یاران حضرت مىخواهند در رکاب او و هم پاى او، جهانى را به معنویّت و رشد برسانند و دنیا را سرشار از هدایت کنند؛ بدون تردید باید دیدهایى وسیع، نگاهى جهانى و طرحها و برنامههایى فراگیر داشته باشند. بدون برخوردارى از این نگاهها و طرحها، انتظار انقلاب جهانى، انتظارى بیهوده است. با این حساب، چند گروه، با آن حضرت نسبتى نخواهند داشت:
1. تنگنظرانى که تنها مقابل پاى خویش را مىبینند و وسعت نگاهشان از خود و محدوده خود فراتر نمىرود؛
2. کوتهبینانى که در لاک خویش فرو رفتهاند و از دنیاى پیرامون خود و تحوّلات آن و نیز از جبهه کفر و اهداف و ابزارهاى تحت اختیارش بى خبراند؛
3. کسانى که از اینها مطّلعاند؛ ولى براى رویارویى با آن طرح و برنامهاى ندارند. مگر مىتوان بدون طرح و برنامهاى جهانى، دنیا را به سعادت و خوشبختى رساند؟
2. جهاد و مبارزه جهانى
بعد از آن طرح و برنامه فراگیر، امام بر آن خواهد شد تا دنیا را سرشار از هدایت کند و یاران او نیز در این سازندگى پا به پاى او خواهند آمد و در عیان و نهان، مردم را به خدا و دین او دعوت خواهند کرد:"الدعاة إلى دین الله سرّاً و جهراً".(23)
دراین میان، هدایت گریزان و عدالت ستیزان فراوانى نیز وجود خواهند داشت که در برابر او، صف کشیده و سدِّ راهش خواهند شد. آنان، به مثابه غدّهاى چرکین و عضوى فاسد، براى پیکر جامعه بشریّتاند و امام چارهاى جز جهاد و مبارزه براى قطع آن اعضاى فاسد نخواهد داشت. بنابراین یاران و همراهان او نیز، باید اهل جهاد و مقاومت باشند؛ جهادى که "فى سبیل الله" است؛ نه به هدف غنیمتیابى و زراندوزى. امام علىعلیه السلام درتفسیر آیه "یجاهدون فى سبیل الله..."(24) فرمودند: "هم أصحاب القائم؛(25) آنان، یاران امام قائماند".
این جهاد، مبارزه با دنیایى از ظلم و ستم است و به همین سبب امام رضا علیه السلام به اصحاب خود فرمود: "امروز، شما آسودهتر از آن روزید )روز ظهور(" پرسیدند: چرا؟ فرمودند: "اگر قائم ما علیه السلام قیام کند، چیزى وجود نخواهد داشت جز خون بسته شده و عرق پیشانى و خواب برزین اسبها".(26)
دنیا خواهان و رفاه طلبانى که به خوشىها خو کردهاند و از جنگ و جهاد گریزاناند و مقدّسمآبان بزدلى که با جهاد و مقاومت و خون و شمشیر بیگانهاند؛ در حلقه یاران حضرت راهى نخواهند داشت.
3. شجاعت
اگر جهاد و مبارزه، جهانى و فراگیر است، پس یاران ایشان هم باید شجاعت و جسارتى در خور و عزمهایى پولادین داشته باشند؛ چراکه بدون آن، قدمهایاراى حرکت نخواهد داشت:
"کلّهم لیوثٌ قد خرجوا من غاباتهم لو أنهم همّوا بإزالة الجبال لأزالوها عن مواضعها؛(27) همه شیرانىاند که از بیشهها خارج شدهاند و اگر اراده کنند، کوهها را از جا برمى کنند".
"جُعلت قلوبهم کزبرالحدید؛(28) دل هایشان، چون پارههاى آهن شده است".
"فإنَّ الرجل منهم یُعطى قوة اربعین رجلاً؛(29) به هر کدامشان، نیروى چهل مرد داده شده است".
"لو مرّوا بالجبال لقطعوها؛(30) اگر به کوههاى آهن روى آورند، آنها را قطعه قطعه مىکنند".
4. ایثار
آن حرکت گسترده، براى هدایت و سازندگى است؛ نه جهان گشایى و زمینگیرى. جهاد، مقدمه این آرمان الهى است و آنچنان که رسولصلى الله علیه وآله از حقِّ اهل بیت خودعلیهم السلام چشم مىپوشاند و آنان را در تنگنا و مضیقه قرار مىداد، تا دیگران به رفاه برسند و از این رهگذر دلهایشان نرم و نسبت به دین مایل گردد. حضرت على علیه السلام مىفرماید: "کان من تألُفّه لهم اَن کان الناس فى السَّکن و القرار و الشّبَع و الرّىّ و اللباس و الوطأ والدثار و نحن اهل بیت محمدصلى الله علیه وآله لا سقوفَ لبیوتنا و لا ابواب و لا سوُر الا الجرائد و ما اشبهها و لا وطأ لنا و لا دثار علینا تُداولنا الثوبُ الواحد فى الصلاة اکثرَنا و نطوى الایام و اللیالى جوعاً عامتنا... فیؤثر به رسول الله صلى الله علیه وآله اربابَ النِّعم و الاموال تألُّفاً منه لهم و استکانة منه لهم؛(31) از جمله مهربانىهاى پیامبرصلى الله علیه وآله نسبت به مردم این بود که آنان در آرامش و سیرى و پوشش بودند. زیرانداز و روانداز داشتند؛ ولى خانههاى ما )خاندان او( سقف و در و دیوارى به جز شاخههاى خرما و مانند آن نداشت و فرش و رواندازى نداشتیم؛ بیشتر ما، براى نماز تنها لباسمان را دست بهدست مىچرخاندیم و روزها و شبهاى سالمان را به گرسنگى سپرى مىکردیم ... او از سر مهربانى و فروتنى، صاحبان نعمت و مکنت را بر ما مقدَّم مىداشت".
یاران حضرت مهدى )عج( نیز سختىها را به جان مىخرند و از خوشىها و لذایذ چشم مىپوشند و با دستهاى مهربانشان، خوبىها و خوشىها را به دیگران هدیه مىدهند؛ تا از این رهگذر، قلبها را نرم کنند و رهیدگان را به دامان پر از مهر و محبت دین برگردانند.